سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چشم زخم راست است و افسون راست ، و جادوگرى حق است و فال نیک درست و فال بد نه راست ، و بیمارى از یکى به دیگرى نرسد و بوى خوش بیمارى را بهبود دهد ، و عسل درمان بود . و سوارى و نگریستن به سبزه درمان بیمارى . [نهج البلاغه]

یادداشت هایی برای فردا

پس از رهنمود هوشمندانه رهبر انقلاب درباره ضرورت خودداری فعالان رسانه ای از " شایعه سازی ، شایعه پراکنی و ایراد تهمت به روسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت " ، این تصور نادرست در برخی ایجاد شد که گویا رهبر انقلاب نقد مواضع و اقدامات غلط و هزینه زای مسئولان کشور را نفی فرمودند ، حال آنکه تصریح معظم له بر عناوین " شایعه سازی و شایعه پراکنی و تهمت زدن " در کنار تاکید ایشان بر لزوم پرهیز از " بدبین کردن مردم نسبت به نخبگان و مسئولان شان " و تقبیح " تردید افکنی در کار مسئولین رسمی کشور (شورای نگهبان و وزارت کشور ) بعد از انتخابات " ، راه و ماموریت صحیح برای نویسندگان متعهد را به خوبی تعیین کرده است.

برای شناخت بهتر این مسیر ، از رهنمود دیگر مقتدای مان که فرمودند نباید افراد را به علت انجام یک خطا و اختلاف سلیقه ، منافق یا ضد ولایت فقیه نامید ، وام می گیرم تا به این نتیجه برسم که بعضی خواص ، نخبگان و مسئولان در حوادث پس از انتخابات ، بی آنکه منافق یا ضد ولایت فقیه باشند ، اما به علت بصیرت نداشتن در مسیر بدخواهان کشور و مردم گام نهادند که نقد بد فهمی و کجروی آن ها باید با استنادات دقیق – و نه با شایعه سازی و شایعه پراکنی و تهمت زدن _ صورت پذیرد .

به نظر می رسد بعضی خواص ، صرفا" به خاطر زاویه داشتن با رویکرد و روحیه دکتر احمدی نژاد به موضع مخالف خوانی نا خواسته با منویات رهبر انقلاب و عدول از نقشه راه نظام افتادند که البته با موضع گیری و تدابیر غلط خود ، منافقین و مخالفین سابقه دار حکومت ولایی را دلشاد و تشجیع کردند. در این میان ، اما نقش آقای هاشمی رفسنجانی بیش از سایرین مورد توجه آگاهان و تحلیل گران سیاسی قرار گرفت .

رویکرد و عملکرد آقای هاشمی رفسنجانی در تحولات پیش و تحرکات پس از انتخابات ، بارها نقد شده و ایشان نیز از فرصت و مهلتی که رهبر فرزانه انقلاب برای اصلاح رفتار برخی خواص فراهم فرمودند ، برخوردار بود ، ‌اما آیا از آن همه لطف و صبوری نظام و مردم در جهت همسو شدن با ملت ایران بهره برداری مطلوبی کرده است ؟

سخنان اخیر آقای هاشمی رفسنجانی در مشهد را باید از مصادیق ناسپاسی برخی خواص در قبال بردباری و عطوفت ملت و نظام دانست . در حالی که افکار عمومی در پی بروز اغتشاشات پس از انتخابات برای برخورد امنیتی و قضایی با عده ای از خواص و صحنه گردانان آشوب های سیاسی و خیابانی آمادگی کامل داشت ، اما نظام از این فرصت برای برخورد با اینان استفاده نکرد تا معلوم شود در این سرزمین با خواص کج فهم و اشتباه کار همچون منافقین و ضد انقلاب برخورد نمی شود بلکه به آن ها مهلت جبران خطا کاری داده می شود ، لیکن تداوم موضع طلبکارانه ، مبتکرانه و قدر ناشناسانه این جماعت نسبت به خطاپوشی مردم و رهبری ، بغض ملتی را سنگین تر می کند که همواره خشم و مطالبه خویش را در پای توقع مراد و مقتدای خویش نادیده گرفتند تا باز هم عده ای از اقدامات تنبیهی آنها در امان بمانند . آری ، این عده از خواص سال هاست که صرفا" به علت تدابیر رهبری توانستند در این جامعه زندگی کنند و متاسفانه هیچ گاه این مهم را درک نکرده اند .

مرور سخنان اخیر آقای هاشمی رفسنجانی ، هر ذهن کنجکاوی را به نکات قابل تاملی جلب می کند . در حالی که رهبر معظم انقلاب زیر سوال بردن اصل انتخابات را " بزرگترین جرم " و " تردید افکنی در کار مسئولین رسمی کشور ( شورای نگهبان و وزارت کشور ) " را نخستین کار مطلوب دشمنان در فتنه بعد از انتخابات نامیدند ، وی در سخنرانی مشهد اظهار کرد ؛ چون آن روز میلیون ها ( ! ) نفر در خیابان ها ریخته بودند و قاطعانه گفتند در انتخابات تقلب شده ، او نیز گفت تردید دارد !

اگر چه مواضع پیش از انتخابات بستگان و اطرافیان ایشان نشان می داد القاء وقوع تقلب در انتخابات و ریختن در خیابان ها جزو برنامه های قطعی بوده ، اما این موضع آقای هاشمی رفسنجانی در کنار تاکید وی در همان سخنرانی که از " آشنایی 60 ساله " خود با رهبری و آگاهی از مشی و مواضع اصلی معظم له حرف زدند ، جویندگان صداقت را رنجیده خاطر می کند .

آقای هاشمی رفسنجانی که اخیرا" – و به حق – بر ضرورت وحدت نیروها و کنار گذاشتن اختلافات تاکید دارد ، اما در سخنان مشهد خود اظهار کرد : حکومت ، بسیج و سپاه دارد و این طرفی ها هم استاد ، دانشجو ، نخبه ، کارگر و مدیر دارند ! فارغ از این که اصولا" اوباش جلوه دادن نخبگان و مدیران کشور و مخالف خواندن آنها با بسیج و سپاه یک توهین به اقشار فرهیخته و زحمتکش جامعه است ، اما پرسش اصلی این است که آیا وی با این روش و با القاء این چند دستگی ها دنبال ایجاد وحدت است ؟ تلاش برای دامن زدن به تقسیم " حکومت " و " این طرفی ها " چه نسبتی با دلسوزی برای وحدت دارد ؟

او همچنین در جایی از از سخنرانی خود گفت از اینکه دولت و مبلغان حرف هایی می زنند و همه را به پای رهبری می گذارند ، خیلی غصه می خورد و از سوی دیگر همچون موارد قبلی سعی می کند از روابط و سوابق دوستی خود با رهبری مایه بگذارد ، حال آن که رهبر انقلاب در نماز جمعه پس از انتخابات آخرین وضعیت را در این خصوص برای مردم ایران تبیین فرمودند.

آقای هاشمی در این سخنرانی یک بار گفت جامعه ایی که 3 الی 4 میلیون دانشجو دارد نمی تواند با فریب اداره شود ، اما آن گاه که می خواهد پسرش – مهدی – را از اتهام رشوه خواری در پرونده استات اویل مبری بداند ، می گوید : " در آن ماجرا که برخی از دانشجویان شلوغ بازی کردند و قضیه به مجلس کشانده شد ..." سوال این است که بالاخره دانشجویان اهل فهم و درک مسائل هستند یا عده ای شلوغ کار و دردسر ساز ؟

نکات دیگری نیز در این سخنان آقای هاشمی رفسنجانی وجود دارد که نمی توان رابطه آن ها را با دلسوزی برای نظام درک کرد نظیر اینکه ایشان راه حل پیشنهادی خود برای آرام کردن آنچه که وی معترضین می خواند را " قانون " دانست و ... ناگفته پیداست که تدبیر نظام در شرایط کنونی تحمل کجروی ها و کج فهمی ها و قدر ناشناسی های خواص غافل و لجباز است که بدون داشتن اهداف دشمنانه ، اما بر خود محوری و حرف ناشنوی از نظام اصرار دارند . اگر چه معنای ادامه این مسیر از دست دادن مهلت و فرصتی است که مردم و رهبری به این عده داده اند ، اما " تدبیر" همیشه به معنای " تحمل " نیست .

[نام مقاله : سخنان آقای هاشمی رفسنجانی دلسوزانه بود ؟] [نویسنده : محمد جعفر بهداد]




Historian ::: چهارشنبه 88/9/18::: ساعت 8:0 عصر